تا زمانی که بانکها سکان اقتصاد پولی و مالی را دردست دارند، بازار به شکل واقعی در نمیآید و بازار سرمایه ایران نیز همچنان نابسامان باقی می ماند.
درباره نقش بازار سرمایه ایران در اقتصاد و تاثیر بانک براین بازار باید گفت که بانکها باید خود را به عنوان نهادی واسط، از اعتماد مردم در حوزه سرمایه گذاری استفاده کنند و این نقدینگی های سرگردان را به سمت بازار سرمایه سوق دهند نه اینکه خود به فکر سودآوری بیشتر و رونق حرفه کاسبکارانه باشند.
در کشورهای دیگر به ویژه در مالزی با برنامه ریزی های بلند مدت برای رونق بازار سرمایه، بانک ها به عنوان نهاد واسط عمل کردند، به گونه ای که بر فرض بانک توسعه اسلامی در مالزی به دنبال دریافت سودهای مستقیم نبود و با دریافت کارمزد کمتر یعنی بین یک تا ۱.۵ درصد پل ارتباطی قرار گرفت تا میزان ریسک سرمایه گذاری را کاهش دهد از سوی دیگر این شیوه باعث شد مردم با اعتمادی که به بانک ها داشتند وارد بازار سرمایه شود و همین موضوع منجر به رشد بازار سرمایه شد.
همچنین در مالزی بانک اسلامی با نقدینگی های مردم اقدام به فروش اوراق کرد و با نقدینگی های مردم به نوعی بازار سرمایه را رونق داد. اوراق کوتاه مدت و میان مدت و برای اولین بار اوراق ۱۰ ساله بلندمدتی را که در امریکا رایج بود، راه اندازی کرد و بسیار هم مورد استقبال قرار گرفت.
اما در کشور ما بانک ها به هیچ وجه این گونه عمل نمی کنند.آنها سود سپرده تقریبا ۱۵ درصد می دهند واز متقاضیان تسهیلات سود بین۲۱ تا ۲۷ درصد می گیرند؛ تصور کنید چه میزان سود خالص به جیب بانک ها می رود. در واقع این شیوه تجاری و کاسبکارانه سیستم بانکی کشور است. متاسفانه شیوه عملیاتی بانکهای ما منجر به تضعیف بازار سرمایه ایران شده است. بازار سرمایهای که کاملا نابسامان است و نه تنها در ایران بلکه در منطقه و دنیا نیز از ضعیف ترین بازارسرمایههاست. لذا برای رونق این بازار باید اقدامات اساسی صورت گیرد.
در این رابطه می توان به ایجاد یک سیاستگذاری درست در بخش پولی و مالی اشاره کرد. همانطور که میدانیم این روزها مردم و سرمایهگذاران به بانکها بیش از دیگر نهادها برای سرمایه گذاری اعتماد دارند پس ما میتوانیم از این نهاد برای پیشبرد و برنامه ریزیها استفاده کنیم و بانک را پل ارتباطی رونق بازارسرمایه بدانیم و به نوعی مردم را به سمت این بازارسوق دهیم. بانک باید از نقدینگی سرمایه گذاران با کارمزد بسیار ناچیزی در جهت پیشبرد کل اقتصاد استفاده کند تا بخش زیادی ازاینها بتوانند به راحتی وارد بازار سرمایه شوند. نمونه ای ازتجربه های موفق در دنیا هم این چنین بوده که می تواند الگویی برای ما باشد.
در زمینه رونق در بازار سرمایه نیز می توان گفت که هدایت سرمایه برای توسعه سرمایه گذاری یا نگهداشت سرمایه ها برای پروژه های اقتصادی باید توسط بازار سرمایه قرار گیرد و این شیوه از طریق پل ارتباطی بانکها به سهولت صورت می گیرد.
نکته دیگری که میتوانیم برای تقویت سرمایه گذاری در داخل اشاره کنیم ایجاد یک سامانه برای ارائه پروژههای سرمایهگذاری است. به عبارتی در دنیا برخی از کشورهای پیشرفته و شرکتهایی که در این کشورها فعالاند در سامانهای پروژههای خود را تعریف میکنند. به عبارتی مدیران در حوزه سرمایه گذاری باید این شفاف سازی پروژه ها را عملیاتی کنند و در اختیاراهل فن قراردهند. تامین مالی ازمنابع داخلی برای پروژه صنعت نفت، گاز و پتروشیمی هنوزبه ساماندهی واقعی نرسیده است. علت اصلی آن هم ناشی ازعدم شناخت است برای اینکه بازارسرمایه ما بازارحرفهای نیست این بازار تحت تاثیر التهابات جامعه به ویژه التهابات سیاسی اقتصادی است. در اقتصاد ما منابع ارزی و ریالی بسیار زیادی وجود دارد درحالیکه پروژه ها به دلیل نبود همین منابع غیرفعال مانده اند. بنابراین باید بخش دولتی، نیمه دولتی و یا خصوصی یاد بگیرند تا شفاف سازی کنند یعنی پروژه ها با هر گونه ریسک و خطایی که دارند به مردم و سرمایه گذاران اعلام شود. از سوی دیگر نهادی واسط و یا دولت که عهده دار این پروژه هاست باید ضمانت آن ها را بر عهده گیرد. درواقع تنها با چنین شیوه و اقداماتی است که می توان نقدینگی ها را به مسیر درستی هدایت کرد.
ما در ایران پروژه ها را برای ارائه به سرمایه گذاران به صورت شفاف آنالیز نکردیم. یکی از رسالت وزارتخانه ها و سازمانهای زیرمجموعه آنها ارائه طرحهای سرمایه گذاری برای جذب سرمایه گذاری داخلی و خارجی است. این موضوع باید به صورت شفاف آنالیز و اطلاع رسانی شود. سرمایه گذار فقط مناسب ترین و امن ترین جا را بانک می داند و این گونه است که اقتصاد درمسیر غیر منطقی قرار میگیرد.